مـَن هَمینـمـ (!)
◄ نـَﮧ چـِشـماטּ ِ آبـےِ دارَمـ
◄ نـَﮧ کـَفـش ِ پـاشـنـﮧ بُـلـَنـد . .
◄ ڪَتـانـی میپـوشـَمـ (!)
◄ روی ِ چـَمـَטּ هـا غـَلـتـ مـیزَنَـمـ
◄ نـِگـَراטּ ِ پاڪ شـُدטּ ِ رُژ ِ لـَبـَمـ نیـسـتَمـ . . .
◄ خـالـِصـانـﮧ هَمینـَمـ (!)
مـَرا اینـگونـﮧ اگَـر میـخـواهـی ، . . . .
بِسـمـ ِ اللــــ(♥)ـــﮧ .
به جای گل ، کاکتوس
به جای چای ، قهوه
به جای خودکار، روان نویس
به جای تلفن ، موبایل
به جای تمام چیزهای دیرینه
به جای تمام دلبستگی های قدیم
به جای تمام آنچه وابستگی می آورد....
به جای همه....
ولی
.
.
جای تو را هیچ چیز و هیچ کس در قلبم نمیگیرد....
همان که هستی باش
ای خدا غصه نخور از تو فراری نشدم
بعد از آن حادثه در کفر تو جاری نشدم
با وجودیکه به حکم تو دلم زخمی شد
شاکی از آنکه مرا دوست نداری نشدم
ابر را چوب همین سادگی اش ویران کرد
منکه ویرانتر از آن ابر بهاری نشدم
ای خدا غصه نخور باز همین می مانم
من زمین خورده این ضربه کاری نشدم
هرکسی خواست تو رااز من جدا سازد دید
هر چه کردی تو به من از تو فراری نشدم