مادرم
مثل بهار
گوشه ی پارچه گل میدوزد
نخ گلدوزی او کوتاه است
مادرم میترسد
غنچه ها وا نشوند...
عمران صلاحی
پ.ن:
غنچه های دلم
بسته به نخیست
بی نهایت کوتاه...
نهال بودم و در حسرت بهار! ولی
درخت میشوم و شوق برگ و بارم نیست...
فاضل نظری
پ.ن:
درختی در آرزوی پاییز
یا تبر؟؟؟
وقتی که خانه نیستم
کلید را دم پله اول
زیر همان گلدان سفال همیشگی گذاشته ام
رویایت اگر آمد
پشت در نمی ماند
سیروس جمالی
پ.ن:
تو که همیشه می آیی
مگر نه؟؟؟
دلم شاخه ای
که میخواهد با پرنده پرواز کند
دلم شاخه ای
که در وداع ِ پرنده، تکان میخورد...
علیرضا روشن
دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی .... دگر کافی ست
حمید مصدق
آینه ای
شکسته ام…
هرکس در من
دنبال ِ
تکه تکه های خودش
میگردد...
مژگان عباسلو
پ.ن:
چقد این شعرو دوست دارم...
شاید مصداق دارد!!!
من هیچکس را آنسوی دیوارها نداشته باشم شاید
اما
در این غروب کسالتبار
هیچچیز به اندازهی تلفنی از زندان
خوشحالم نمیکند
و مردی که اعتراف کند
گاهی
به جای آزادی
به من میاندیشد ...
"رویا شاه حسین زاده"
پ.ن:
دلتنگم،
برای کسی که نمی شناسمش...
شعرهایی می نویسم که چاپ نمی شوند
اما روزی چاپ خواهند شد.
منتظر نامه هایی هستم که به دستم نرسیده اند
اما یقینا خواهند رسید
شاید روز مرگ من...
ناظم حکمت
پ.ن:
یه ساعتیه آرومم
آرامش قبل از طوفان یا بعد...؟
شاید نزدیکم به آرزویم، آرامش ابدی